«کریستین کریستنسن» زیستشناس دانشگاه آراهوس دانمارک برای بررسی این موضوع، روی گونه ویژهای از مارها با نام «پیتون توپی» (Ball Python با نام علمی Python regius) تمرکز کرد. کریس دراین باره میگوید: «تحقیق روی این پیتونها راحت نبود. نمیشود مار را هم مثل موش طوری آموزش داد که به صداها با رفتارهای ویژه و مشخصی پاسخ دهد.»
در مقابل، او و همکارانش الکترودهایی را به سر مارها متصل کردند و از طریق این الکترودها، فعالیت سلولهای عصبی را که گوش داخلی مارها را با مغزشان مرتبط میکند، مانیتور و پایش کردند. مارها درون قفسی قرار گرفته و بلندگویی بالای قفس آنها قرار دادهشد. سپس در فواصل زمانی مناسب، صدایی از طریق بلندگو پخش شد. اما مارها هیچ واکنش بیرونی به صداها نشان ندادند. گروه کریستین میخواستند ببینند که آیا اصلا اعصاب هیچ پالس الکتریکی را تقویت میکنند یا خیر؟ در کمال تعجب، آنها دیدند که نهتنها پالس تولید میشود بلکه پالسهای عصبی تولیدشده بسیار قدرتمند بودند (پالسهای تولیدشده، فرکانسی بین ۸۰ تا ۱۶۰ هرتز داشتند.)
آنها همچنین دریافتند مارها به ارتعاشاتی که این صداها در زمین موجب میشدند، واکنشی نشان نمیدهند چراکه آنقدر ضعیف هستند که نمیتوانند موجب فعالیت عصبی شوند.
علاوهبراین، هنگامی که دانشمندان حسگری را به جمجمه مار متصل کردند، متوجه شدند امواج صوتی موجب ایجاد ارتعاشات کافی در استخوان جمجمه میشوند (مستقیما از راه هوا) و مارها میتوانند آن را حس کنند.
«یانگ» معتقد است نتایج بهدستآمده بسیار جالب است؛ اما در ادامه اظهار میدارد که این تیم تحقیقاتی تنها یک گونه از مارها را بررسی کرده است، درحالیکه در طبیعت تقریبا ۳هزار نوع مار وجود دارد.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که این پدیده (شنیدن صدا) در مارهای دیگر چگونه انجام میشود. او در این باره میگوید: «بررسیهای پیشین نشان داده است انواعی از مارها، ارتعاشات را از طریق زمین بهتر حس میکنند. بنابراین میتوان گفت ممکن است توانایی آنها در دریافت امواج صوتی از طریق هوا کاهشیافته باشد. از آنجا که بسیاری از صداها آنقدر ضعیف هستند که بتوانند ارتعاشات منتشرشده از طریق زمین را که مارها میتوانند آن را حس کنند، موجب شوند؛ بنابراین داشتن همزمان دو توانایی گفتهشده به آنها کمک میکند که بتوانند طیف وسیعی از نویزها و صداها را تشخیص دهند.» از آنجا که تعدادی ازسمندرهاو قورباغهها نیز پرده گوش ندارند؛ بنابراین میتوان گفت آنها نیز به همان شیوهای میشنوند که مارها میشنوند.
«یانگ» در ادامه با اشاره به وجود راههای دیگری که به مارها در احساس ارتعاشات در هوا و زمین کمک میکند، میافزاید: «میدانیم که مارها اندامهای حسی ویژهای در پوست و سرشان دارند که احتمالا تحتتاثیر ارتعاشات قرار میگیرند. علاوهبراین، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مارها ارتعاشات را در طول بدنشان تشخیص میدهند.
بنابراین میتوان گفت که با وجود تمام اطلاعات و شواهدی که درباره شیوه احساس صدا و ارتعاشات درمارها وجود دارد، باز هم نمیتوان گفت که به پایان کار رسیدهایم و کاملا درک کردهایم که مارها چگونه صداها و ارتعاشات را احساس میکنند. هنوز هم چیزهای بسیاری وجود دارد که باید کشف شوند و ما هنوز به نیمه راه هم نرسیدهایم.»